اقتصاد مقاومتی؛ در نگاه اول اقتصاد مقاومتی، طرحی ریاضتی است که فشارش را بر گرده مردم میگذارد، اما این پوسته ماجرا است و در بطنِ اقتصاد مقاومتی، همدلی و تلاشی جمعی نهفته است که اجرای آن تمام اقشار جامعه را درگیر میکند و در نهایت موجب رستگاری و پهلو گرفتن این کشتی و مردمانش در عبور از دریای پرتلاطم میشود.

به گزارش "گسترش تولید و تجارت" به نقل از روابط عمومی اصناف گیلان، جلالالدینمحمد شکریه، نایب رییس اتاق اصناف ایران از اقتصاد مقاومتی گفته و الفبای جاری شدن این انقلاب اقتصادی که موجب دگرگونی و بهبود وضع بیمار کنونی میشود را شرح داده است که در ادامه میخوانید. جلالالدینمحمد شکریه در ابتدای گفتههایش به چیستی اقتصاد مقاومتی اشاره میکند و میگوید: تعریف اقتصاد مقاومتی، در بطن آن است و هر کشور توسعه یافته به نوعی الفبای اقتصاد مقاومتی را هجی و اجرا کرده است.وقتی کشورهای پیشرفته اقتصادی با هر تموج، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر فرهنگی دستخوش بهمریختگی نمیشود، پس در بطن اقتصاد خود، اقتصاد مقاومتی را نهادینه کرده است.
تعریف درست دیگر توان اقتصادی است که ساختارها و مولفههایش بر اساس تکانههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تغییر نمیکند و دچار آسیب نمیشود و در بطن خودش زایش میکند و دائم در حال رشد است.» شکریه معتقد است: اقتصاد مقاومتی، اقتصادی تهاجمی است. برعکس تعریفی که از آن ارائه میشود که به نظرم مورد جفا هم واقع شده است، اقتصاد مقاومتی، ریاضی نیست و مبتنی به توان درونی با انگیزه تسخیر بازارهای خارجی است. یعنی وقتی کشوری بازارهای داخلی خودش را اشباح کرد به دنبال بازارهای جهانی گام برمیدارد و پیش میرود.
وی همچنین در ادامه مثالهایی از کشورهای موفق در این زمینه را ارئه میدهد: برای نمونه به کشورهای چین، ژاپن، کره جنوی، آلمان و… چند نمونه از کشورهایی هستند که به تعریف درستی از اقتصاد مقاومتی دست یافته و موفق شدهاند. در حالی که خوانش بدی از اقتصاد مقاومتی شده و در اولین مواجهه فکر میکنند با اقتصادی ریاضتی طرف هستیم. در حالی که چین به معنای واقعی اقتصاد مقاومتی را به روستاهایش برده است.
در حالی که ما طرح خوشه را مطرح میکنیم و نمیتوانیم موفق عمل کنیم اما چینیها کالاهایی چون ماشینحساب و اسباببازیهایی که به نظر ساده میآید را در روستاهایشان مونتاز و یا تولید میکنند. حتی بعضی از پوشاکها را نیازی نیست در شهرهای بزرگ و توسط تولیدیهای بزرگ، تولید کرد.
شکریه درمورد چین میگوید: همین کشور ارزش پول ملیاش را پایین نگه میدارد که قدرت صادراتش را بالا ببرد. آنها ارز ملیشان را از ارزش واقعیاش پایینتر نگه میدارند که دلیل این کار، تسخیر بازارهای خارجی است. برای مثال، در این صورت هزینه پارچه برای چهار پیراهن همانقدر خواهد بود که برای یک تولید پیراهن با همان کیفیت نیاز است. این در حالی است که در کشور چین درجهبندی یک، دو و سه درمورد کالاها وجود دارد و الان روی صحبت ما درمورد کالای تولیدی درجه یک در این کشور است.
وی با اشاره به حمایت دولت از تولیدکننده میگوید: این موضوع بیانگر این است که دولت چتر حمایتی را باز کرده است. بحث انرژی واحدهای تولیدی مانند آب و برق که مصرف میکنند، مطرح است. در نظام بانکی اگر درصد سود تک رقمی باشد، تاثیر شگرفی روی کار تولیدکننده دیده خواهد شد. حمایت در چنین کشورهایی در سطحی است که اگر واحد تولیدی، وثیقه نداشته باشد دولت به عنوان جایگزین او برایاش وثیقه میگذارد تا واحد به کارش ادامه بدهد و این اقتصاد مقاومتی واقعی است.
نایب رئیس اتاق اصناف در ادامه بیان داشت: میخواهم بگویم که در بحث اقتصاد مقاومتی نمیتوانید به جیب مردم و تولیدکننده نگاه کنیم، بلکه باید به دست و توان و مغزشان نگاه کنیم. مجموعه رویال چرا رشد کرد؟ در بحث سلولهای بنیادی، عدهای جوان خوشفکر آمدند و دولت هم تمامقد پشتشان ایستاد. دولت حمایت کرد و الان دنیا جلوی این مجموعه سر تعظیم فرود میآورد.
شکریه درمورد همخوانی اقتصاد مقاومتی با وضعیت اقتصادی موجود در کشور میگوید: اگر بخواهیم دقیق این موضوع را بررسی کنیم و نظر کارشناسی بدهیم، راستش خیلی فاصله داریم. قانون تجارت کشور ما به بیش از هشتاد سال قبل باز میگردد. اقتصاد مقاومتی را نمیتوان با قانون هشتاد سال قبل پیش برد. قانون کار، ترمز اشتغال که شیب آن سمت کارگر است، به خودی خود یک مانع بزرگ است. قانون نباید شیب داشته باشد. قانون باید هم کارگر را و هم کارفرما را ببیند. اصلا بگذارید مثال بزنم: ارتباط کارگر و کارفرما مثل رودخانه و ماهی است و به یکدیگر نیازمند هستند. طوری که هرکدام در نبود دیگری بیمعنا هستند و نیست میشود. شیب را نباید به یک طرف داد. باید از قوانین اوایل انقلاب فاصله بگیریم.
وی درمورد دیگر موانعی که جلوی عملی شدن اقتصاد مقاومتی که آن را تنها راه نجات اقتصاد بیمارکشور میدانند، میگوید: تنها موضوع قانون کار نیست و بگذارید درباره قانون تامین اجتماعی بگویم. یکسوم قدرِ سهم حق بیمه کارفرما به اندازه یکسوم حقوق یک کارگر است. معادل یکسوماش را کارفرما باید بپردازد. الان در نظام صنفی کشور ما حدود بیست درصد کسانی که کار میکنند بیمه نیستند. فکر میکنید وضع مالیشان خوب است که نیازی به بیمه ندارند؟ نه اینطور نیست. کارفرما وقتی چند کارگر را بیمه کرد، دیگر نمیتواند به خودش برسد و توان بیمه کردن تمام کارگران را ندارد. تعرفه برق تجاری، تعرفه گاز تجاری و… وقتی تعرفه تجاری است در حالی که در کشورهای صنعتی که این نگاه را در اقتصادشان جاری کردهاند، یک کارخانه و یا کارگاه تولید هزینههای بسیار کمتری را نسبت به یک سوپر مارکت در مورد برق و آب و… پرداخت میکنند.
شکریه درمورد تولید شغل که یکی از وعدههای اصلی و برآورده نشده دولتِ تدبیر بوده است هم میگوید: فرض میکنیم که ۸ میلیون شغل ایجاد کردیم و دولت به ازای هر شغل ۶۵۰ میلیون تومان هم هزینه کرد _ اتاق که حتی این این کار را رایگان انجام داده است _ چه تسهیلاتی به کارفرما و تولیدکننده داده میشود؟ در شرایطی که نظام بانکداری تنها به بنگاهداری مشغول و وظیفهاش را فراموش کرده است. این در خدمت اقتصاد مقاومتی است؟ آیا بانکها در خدمت اقتصاد مقاومتی هستند؟ چند سال است شعار اقتصاد مقاومتی داده شده، اما کدام قانون در وزاتخانهها تغییر کرده یا حتی مورد بازنگری قرار گرفته است؟
شکریه درمورد تغییرات قانون نظام صنفی میگوید: در سالهای ۱۳۵۹، ۱۳۶۸، ۱۳۸۳، ۱۳۸۶، ۱۳۹۲و البته امسال تغییراتی در در قانون نظام صنفی ایجاد شده که این نتیجه فشار بخش خصوصی است و موجب تغییر در قانون نظام صنفی شده چون باید با توجه به شرایط روز تغییراتی در قانون ایجاد شود.»
وی به نقش اتاق اصناف ایران در بحث اقتصاد مقاومتی اشاره میکند و اذعان داشت: بیش از ۶۰ برنامه را اتاق مطرح کرده است و در واقع انتظار داشتیم که چند برنامه در برنامه ششم استفاده میشد. حداقل به عنوان لایحه توسط دولت در مجلس ارائه داده میشد. ایکاش دولت از ۱۰ درصد از بنگاههای کوچک بهره میبرد. ببینید در کشورهای توسعه یافته اقتصادی مثل چین، ژاپن، کرهجنوبی، مالزی و سنگاپور به بنگاههای اقتصادی کوچک توجه شده است. آنها صنعت را موتور توسعه اقتصادی و صنف را موتور توسعه صنعت میدانند. بین این دو ارتباط ناگسستنی ایجاد کردهاند و به همین دلیل اصناف، قریب به ۶۵ درصد اشتغال کشور و قریب ۵۵ درصد تولید ناخالص داخلی را در اختیار دارند. درحالی که در کشور، ما بیش از یکسوم از جمعیت را در اصناف داریم اما بیبهره از تمام آیتمهای انگیزشی و قابل دستیابی هستیم. در این صورت الفبای اقتصاد مقاومتی هجی نخواهد شد. شما نمیتوانید اقتصاد مقاومتی داشته باشید وقتی زیرساختها وجود نداشته باشد.
شکریه در آخر یاد آور شد: کارگر را باید بیمه کنید، امیدوار کنید و با روشهای انگیزشی دلگرمش کنید اما با کدام طرح انگیزشی؟ در حالی که در اقتصاد مقاومتی در بحث طرح انگیرشی باید تامین اجتماعی تمام کارگران را بیمه کنیم و درصد حق بیمهاش را پایینتر بیاوریم و از طرفی برای کارفرما هم پایینتر بیاید. دولت باید در این بخش سوبسید بدهد. اگر دولت در این بخش سوبسید بدهد، دیگری نیازی به سوبسیددهی در بخش ناهنجاریهای اجتناعی ندارد چون آنها را در بنگاههای اقتصادی جذب کرده است.
دولت باید به این باور برسد که از وجود این گوهر گرانبها، یعنی بنگاههای اقتصادی کوچک که در اختیار دارد، استفاده کند. هرچند میانگین واحدهای صنفی در کشور نسبت به رقم استاندارد آن بیشتر است و این رقم نسبت به جمعیت در قبال ۲۵ نفر یک نفر است. در کنار این موضوع البته باید پدیده دستفروشی، کسب و کار مجازی فروشگاههای بزرگ را هم باید اضافه کرد که به رقم ۱۵ نفر میرسید.