معمای ناترازی برق:
روایتی از بحرانِ پنهان زیرِ آفتابِ سوزان
در حالی که مسئولان دولتی با تکیه بر شعار “متعادل شدن مصرف” انگشت اتهام را به سوی مردم نشانه میروند، گزارشها و آمار رسمی از ریشههای عمیقتری در بحران ناترازی برق کشور پرده برمیدارند. “گسترش تولید و تجارت” در گزارشی اختصاصی، نشان میدهد که این مشکل نه در پرمصرفی خانوارها، که در گلوگاههای تولید، فرسودگی نیروگاهها و غفلت دهساله از توسعه منابع تجدیدپذیر نهفته است؛ واقعیتی که مسئولیت اصلی را بر دوش سیاستگذاران میاندازد

آدرس غلط دولت: آیا مصرف مردم، تنها متهم بحران برق است؟
به گزارش "گسترش تولید و تجارت" سخنان اخیر یکی از مسئولان دولتی مبنی بر اینکه “راهحل رفع ناترازی انرژی، متعادل شدن مصرف” است و باید “پرمصرفها هزینه اضافی بپردازند و کممصرفها پاداش بگیرند”، با واکنشهای گستردهای روبرو شده است. منتقدان معتقدند این رویکرد، در خوشبینانهترین حالت، سادهسازی یک بحران پیچیده و در بدبینانهترین حالت، فرار از مسئولیتهای ساختاری است. اما آیا واقعاً ناترازی برق، صرفاً به رفتار مصرفی مردم گره خورده است؟
قلب تپنده بحران: وابستگی ۹۰ درصدی به سوخت فسیلی و فرسودگی تولید
طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۱۴۰۲، سبد تولید برق ایران به شکلی نگرانکننده به سوختهای فسیلی وابسته است؛ بیش از ۹۰ درصد برق کشور از نیروگاههای حرارتی تامین میشود. این وابستگی نه تنها ما را در برابر نوسانات تامین سوخت آسیبپذیر میکند، بلکه با فرسودگی زیرساختها، کارایی تولید را به شدت کاهش داده است. در چنین شرایطی، هرگونه اختلال در تامین سوخت میتواند فلجکننده باشد.
صنعت یا خانه؟ آمار مصرف چه میگوید؟
تصور عمومی بر آن است که خانوارها بیشترین سهم را در مصرف برق دارند. اما دادههای توانیر برای سال ۱۴۰۲ واقعیت دیگری را نشان میدهد: حدود ۳۶ درصد برق کشور توسط صنایع و تنها ۳۱ درصد توسط بخش خانگی مصرف شده است. جالب اینجاست که مصرف برق یک مجتمع صنعتی بزرگ مانند فولاد مبارکه در ساعات اوج بار، به بیش از ۱۶۸۰ مگاوات میرسد که معادل نیاز برقی یک شهر متوسط است. این آمار نشان میدهد که نشانه گرفتن انگشت اتهام به سوی مصرفکنندگان خانگی، حداقل از لحاظ آماری، “آدرس غلط” دادن به افکار عمومی و تلاشی برای رفع مسئولیت از دوش دولت در حل مشکلات زیرساختی است. البته قطع برق صنایع نیز به دلیل آسیب به تولید ملی، راهکار نیست؛ بلکه ریشه مشکل باید در جای دیگری جستجو شود.
دهه ۹۰: دههای از غفلت و میراث ناترازی
یکی از دلایل اصلی که امروز کشور با بحران ناترازی برق دست و پنجه نرم میکند، به توقف یا کندی شدید در روند ساخت نیروگاههای جدید در دهه ۹۰ بازمیگردد. در این دهه، با وجود رشد متوسط سالانه ۵ درصدی مصرف برق، سرمایهگذاری برای احداث ظرفیتهای تولید جدید متناسب با این رشد انجام نشد. کشور برای پاسخ به تقاضا، نیازمند احداث سالانه حداقل ۵۰۰۰ مگاوات نیروگاه جدید بود که این نیاز نادیده گرفته شد. این عقبماندگی تاریخی، شکاف بین تولید و مصرف را به یک بحران جدی تبدیل کرده است. امروز، هم دولت و هم مردم، هزینه این غفلت بلندمدت و تمرکز بر سیاستهای کوتاهمدت را میپردازند؛ میراثی که مسئولیت دولتها در تضمین امنیت انرژی را بیش از پیش نمایان میسازد.
راهحلهای واقعی: از تجدیدپذیرها تا بهینهسازی شبکه
گزارش رسمی شرکت توانیر در سال ۱۴۰۴ نشان میدهد که سهم نیروگاههای تجدیدپذیر، حتی با رشد ۵۳ درصدی ظرفیت در دولت فعلی، هنوز تنها حدود ۲ درصد از سبد تولید برق کشور است. این رقم در مقایسه با کشورهای مشابه، بسیار ناچیز است، در حالی که ایران با بیش از ۳۰۰ روز آفتابی، پتانسیل عظیمی برای نصب صفحات خورشیدی کوچکمقیاس در خانهها، مدارس و ادارات دارد. این الگو نه تنها اتلاف انرژی در انتقال را کاهش میدهد، بلکه وابستگی به شبکه مرکزی را نیز کم میکند.
راهکارهای دیگری نیز وجود دارد که نیازمند توجه جدی دولت است:
افزایش بازدهی نیروگاهها: هنوز بخش قابل توجهی از نیروگاههای کشور با بازدهی پایین (حدود ۳۳ درصد) به صورت سیکل ساده فعالیت میکنند. تبدیل این واحدها به سیکل ترکیبی میتواند بازدهی را بدون مصرف سوخت اضافی تا ۵۵ درصد افزایش دهد و تولید برق را تا ۵۰ درصد بیشتر کند.
کاهش تلفات شبکه: طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، تلفات شبکه انتقال و توزیع برق در ایران حدود ۱۰ درصد است، در حالی که میانگین جهانی کمتر از ۷ درصد است. اصلاح شبکه و جایگزینی تجهیزات فرسوده میتواند ظرفیتی معادل چندین نیروگاه بزرگ را آزاد کند.
تنوعبخشی به منابع: استفاده از منابع زمینگرمایی، زیستتوده و حتی واردات فصلی برق میتواند فشار را از روی گاز طبیعی به عنوان منبع اصلی تولید برق بردارد و پایداری شبکه را افزایش دهد.
سخن آخر: دولت مسئول ناترازی، نه مردم!
در نهایت، ناترازی برق یک مساله چندوجهی است که ریشههای عمیقتری در کمی تولید، فرسودگی زیرساختها و ضعف در توسعه منابع انرژی پایدار دارد تا رفتار مصرفی مردم. سیاستهای تشویق و تنبیه مصرفکنندگان، اگرچه ممکن است در کوتاهمدت تاثیری داشته باشد، اما بدون افزایش تولید و تنوعبخشی به منابع، مشکل به صورت بنیادین حل نخواهد شد.
مدیریت بحران برق: راهکار جامع، نه توجیهاتِ سطحی!
دولت به عنوان متولی اصلی تامین و پایداری انرژی، باید به جای تمرکز یکجانبه بر اصلاح مصرف خانوار، با برنامهای جامع شامل توسعه تجدیدپذیرها، ارتقای بازدهی نیروگاهها و اصلاح شبکه انتقال، این بحران را مدیریت کند. تجربه جهانی نشان داده که راهحل پایدار، در تراز کردن همزمان بخش تولید و مصرف نهفته است، نه در توجیهات نادرست مسئولین.