فرصتهای مغفول صنعت مس کشور

به گزارش "گسترش تولید و تجارت" اقتصاد کشورهای پیشرفته سالها است که از مرحله متکی بودن صرف به منابع عبور کرده و به مرحله استفاده از دانش رسیده است. دانشی بودن اقتصاد به معنای حاکم بودن تمام اصول دانش در تمام ارکان اقتصادی به ویژه حوزه تولید و مصرف است. وقتی صحبت از اقتصاد دانشبنیان میکنیم، باید توجه داشته باشیم که عمده کشورهای پیشرفته ازجمله آلمان، ژاپن و کره جنوبی که جزو کشورهای فاقد ذخایر معدنی هستند و یا کشورهایی نظیر استرالیا و کانادا که ذخایر معدنی قابل توجهی دارند، در تمامی حلقههای زنجیره صنایع مختلف خود، با تکیه بر دانش و علم اقتصاد، بیشترین ارزش افزوده را خلق کرده و سرمایههای خود را به سمت بهترین فرصتها سوق میدهند.
کشورهای ژاپن و آلمان با اینکه هیچ منابعی از انرژی و ذخایر معدنی مس در اختیار ندارند اما جزو تولیدکنندگان مس تصفیه شده و محصولات نیمهساخته مسی و آلیاژی محسوب میشوند و در طرف مقابل، عمده کنسانتره مس تولید شده در کشوری نظیر استرالیا، به خارج از این کشور صادر میشود.
چنین نتایج متفاوتی، ریشه در عملکرد دانشبنیان و اقتصادمحور صنایع این کشور دارد که در یک کشور، به دلیل دسترسی به بازارهای مصرف، در حلقههای میانی و پاییندست صنعت سرمایهگذاری شده و دیگری به دلیل دسترسی به ذخایر قابل توجه و عدم توسعه صنایع پاییندست، تمرکز بر اکتشافات و تولیدات معدنی است.
صنعت مس کشور پس از نزدیک به نیم قرن تجربه توسعه صنعتی در مقیاسی جهانی، هنوز برنامه و استراتژی مشخصی در استفاده از فرصتهای خلق ثروت و بهرهبرداری بهینه از منابع ندارد. هنوز مشخص نیست صادرات کدام یک از محصولات منطقی و درست بوده و در خصوص تکمیل زنجیره ارزش کدام یک از محصولات، باید سرمایهگذاری بیشتری انجام شود.
در حالی که به واسطه قرارگیری بر کمربند جهانی مس، از ذخایر معدنی قابل توجهی برخوردار هستیم و هشتمین کشور بزرگ دارنده این ذخایر محسوب میشویم ولی در میان ۱۰ تولیدکننده برتر مس قرار نداریم. همچنین در حالی که ظرفیتهای تولید انبوهی در بخش پاییندست صنعت مس شکل گرفته و از طرفی بازار یک میلیون تنی مصرف در منطقه وجود دارد اما در استفاده از این ظرفیتها و بازارها ناکام هستیم. بخش میانی صنعت علیرغم هزاران میلیارد سرمایهگذاری، با بهرهوری پایینی کار کرده و نتوانسته راهکاری تجربه شده و موفق را برای رفع چالشهای تولید را به کار گیرد.
اگرچه صنعت مس کشور به صورت نسبی، یکی از موفقترین صنایع معدنی کشور به حساب میآید ولی هنوز با چالشهایی دست به گریبان است که اگر با قیمتهای بالای مس در جهان همراه نمیشد، میتوانست پاشنه آشیل این صنعت باشد. اگر واقعبینانه به فرصتسوزی این صنعت بنگریم، خواهیم دید این صنعت جای بسیاری برای بهبود عملکرد و رسیدن به سطحی قابل مقایسه با مقیاسی جهانی دارد.
در بخش معدنی، آنطور که باید و شاید عملکرد تولیدی متناسب با دنیا نداریم و یک سوم نرخ متوسط جهانی، از این منابع برداشت میکنیم. همچنین در بخش ذوب و پالایش، بهرهوری تولید کمی داریم و هنوز چالش محصولات جانبی حل نشده است. علاوهبراین در بخش پاییندست صنعت، سوء مدیریت در بخش بالادست منجر به بلااستفاده ماندن دهها هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری شده است که رقم غیرقابل جبرانی در کشوری قلمداد میشود و بسیاری از پروژههای سودآور و حیاتی آن به دلیل کمبود منابع مالی، زمینگیر شدهاند.
باید رویکردهای خود را در ارزیابی شاخصهای عملکرد صنایع تغییر دهیم و به جای به کارگیری شاخصهایی که عملکرد شفاف و عملیاتی از وضعیت صنعت ندارند، از شاخصهایی استفاده کنیم که وضعیت این صنعت را در قیاس با رقبای بینالمللی در بالادست و پاییندست صنعت محک بزنند. دوری از فضای خوشبینانه و شعارگونه و نزدیک شدن به فضای عملیاتی و واقعبینانه، تنها مجالی است که نه تنها صنعت مس کشور، بلکه عمده صنایع دیگر کشور را از وضعیت فعلی آنها جهش داده و به جایگاه قابل انتظار خواهد رساند. تنها در چنین شرایطی است که میتوانیم اعلام کنیم صنایع معدنی کشور که نقش لوکوموتیو اقتصاد کشور را برای آن قائل هستیم، به درستی مدیریت میکنیم و از فرصتهای ارزشآفرینی این بخش غافل نشدهایم.
منبع: انجمن مس ایران