نساجی اشتغال زاترین صنعت کشور؛ نیازمند توجه ویژه مسئولان
صنعت نساجی در زمره بزرگترین، مهم ترین و قدیمی ترین صنایع جهان است که بدلیل اشتغال زایی بالا و نقش صنعتی، اقتصادی و اجتماعی فوق العاده، به طور خاص مورد توجه اغلب کشورها و اقتصادهای مالی بزرگ دنیا قرار دارد.

دکتر عباسعلی حضرتی
مدیر کارخانجات نساجی ایران پوپلین
صنعت نساجی در زمره بزرگترین، مهم ترین و قدیمی ترین صنایع جهان است که بدلیل اشتغال زایی بالا و نقش صنعتی، اقتصادی و اجتماعی فوق العاده، به طور خاص مورد توجه اغلب کشورها و اقتصادهای مالی بزرگ دنیا قرار دارد.
مزایای متنوع این صنعت از جمله قدرت اشتغال زایی بالا، ارز آوری، تولید ثروت ملی، نیاز به سرمایه گذاری کمتر نسبت به سایر صنایع و ارزش افزوده بالا، موجب شده است که بسیاری از کشورها، صنعتی شدن خود را صرفاً از صنایع نساجی و پوشاک آغاز کنند و کماکان نیز در بخش های دانش بنیان و با ارزش افزوده بالا پیشرو باشند.
فرآیند تولید در این صنعت از تولید پنبه و ورود به مرحله ریسندگی آغاز می شود و مهم ترین ماده اولیه ریسندگی، پنبه یا طلای سفید می باشد. در مراحل بعدی وارد بافندگی و رنگرزی شده و تولیدات متعددی چون فرش ماشینی، موکت، کف پوش ها، کالای خواب و انواع پارچه لباسی و دیگر منسوجات خانگی را شامل می شود.
در گذشته ظرفیت تولید پنبه در ایران 270 هزار تن بوده و ایران از صادرکنندگان صاحب نام پنبه شناخته می شد . ولی متاسفانه تولید این ماده ارزشمند به مرور زمان به دلایل مختلف، از نظر کمی و کیفی به 40 هزار تن کاهش یافته و واردات این کالا به بالغ بر 100 هزار تن رسیده است.
هم اکنون برخی از مشکلات صنعت نساجی عمومی هستند که سایر صنایع نیز با آن دست به گریبان می باشند که از جمله می توان به بحث مالیات، بیمه و تامین اجتماعی و برخی نارسایی های مربوط به قانون کار و مسائل بانکی اشاره کرد.
اما مهم ترین معضل این صنعت که در بین سایر صنایع بسیار کم نظیر و گاهاً مختص این صنعت است؛ پدیده شوم ورود قاچاق منسوجات و البسه به داخل کشور است. متاسفانه با توجه به قاچاقپذیر بودن محصولات این صنعت به ویژه پارچه و پوشاک، افزایش ورود کالا از مبادی رسمی و غیر رسمی به داخل کشور، استفاده از کارت بازرگانی موقت (به نام اشخاص دیگر) جهت ورود منسوجات که خود مصداقی از قاچاق کالاست، عدم پرداخت هرگونه مالیات، تعرفه و دیگر مسائل از عمده ترین دلایل ضربههای حوزه قاچاق به تولیدکنندگان و فعالان صنایع نساجی کشور است.
بالتبع با ورود محصولات قاچاق به کشور و کاهش تقاضای بازار مصرف و به دنبال آن کاهش حجم تولید داخلی کمتر از ظرفیت واقعی و ضرر به سرمایهگذاران، ورود پارچههای بی کیفیت و کاهش قیمت تمام شده محصولات قاچاق نسبت به تولید داخلی، از جمله موانع فعالسازی ظرفیتهای خالی تولید این صنعت در داخل کشور است. البته می توان اذعان داشت علل رونق قاچاق در صنعت نساجی، پایین بودن قیمت تمام شده محصولات قاچاق در مقایسه با تولیدات داخلی است که به دلیل حمایت های دولت های کشورهایی مانند ترکیه و چین، از تولیدکنندگان روی میدهد.
از سوی دیگر بالا بودن نرخ مالیات بر ارزش افزوده محصولات نساجی (9 درصد)، افزایش مالیات عملکرد واحدهای نساجی با توجه به شرایط رکود بازار، تاکید بر صدور برگه متمم تشخیص مالیات (بازه زمانی طولانی بررسی اسناد و مدارک واحدهای نساجی تا 5 سال قبل) و مطالبه برگه متمم مالیاتی در بازه زمانی بسیار کوتاه مدت، عدم گشایش اعتبارات اسنادی( LC ) به دلیل تحریم ها و بررسی فاکتورهای خرید (مربوط به واردات) توسط دارایی که بیشتر جنبه تشریفاتی دارد و اخذ مالیات بیشتر از واحدهای دارای سابقه به جای واحدهای موسوم به زیر پلهای، از جمله مشکلات این صنعت در زمینه مالیات هستند.
از سوی دیگر با توجه به اینکه ماشین آلات قدیمی این صنعت دارای آلودگی صوتی بالایی بوده اند، مشاغل مربوط به این صنعت، در زمره مشاغل سخت و زیان آور تشخیص داده شده بود، ولی با توجه به نوسازی ماشین آلات و به روز شدن دستگاه های نساجی، متاسفانه قوانین کار مرتبط با مشاغل سخت و زیان آور به روز نشده و هنوز این شکاف و مشکل قانونی در قوانین ما وجود دارد که فعالان و متخصصان این صنعت را با این تبصره قانونی و با بیست سال تجربه ارزشمند، بازنشسته کرده و کارفرمایان را متحمل هزینه های بسیاری می کنند. با توجه به آنچه گفته شد، عدم توجه به اشتغال بالای صنایع نساجی به نسبت سرمایهگذاری، نبود آموزش کافی و لازم برای نیروی انسانی متخصص، نبود نیروی متخصص کار که ناشی از وجود شکاف بین صنعت و دانشگاه از یک طرف و از سوی دیگر تئوری بودن دانش فارغالتحصیلان رشتههای نساجی و نداشتن هیچ نوع مهارت کاری و از بین رفتن زمینه های اشتغال و امید جوانان به کارآفرینی از جمله دیگر چالشهای مربوط به توسعه منابع انسانی در صنعت نساجی است.
آنچه مسلم است این است که در صنعت نساجی با سرمایه ای اندک می توان اشتغال ایجاد کرد و در این راستا می توان از تجربه موفق کشور انگلستان و کشورهایی نظیر چین، ترکیه، هند، ویتنام، بنگلادش، اندونزی، مالزی و کشورهای در حال توسعه هم که این مسیر را جهت توسعه برگزیده اند، استفاده نمود.
یکی از اثرگذار ترین راهکارهای توسعه این صنعت در کشور، جذب سرمایه گذاری خارجی است که پیش نیاز آن در درجه اول رقابتی کردن هزینه های تولید و سپس تسهیل فضای مناسب کسب و کار است. در این راستا می توان با عقد قراردادهای تجاری آزاد و ترجیحی با بازارهای هدف صادراتی، تامین زیرساخت ها و اعطای تسهیلات مالی و مشوق های صادراتی، مسیر توسعه این صنعت را در کشور هموار نمود، کمااینکه توسعه بازار صنعت نساجی کشور نیاز به بستههای حمایتی جهت حضور و معرفی محصولات در نمایشگاههای تخصصی مربوطه و ارائه تسهیلات ارزان قیمت به صنعتگران دارد.
علاوه بر این دسترسی به مواد اولیه، نیروی کار ارزان و ماهر، حمایت همه جانبه دولت و تخفیف های مالیاتی از جمله مشوق های سرمایه گذاری داخلی و خارجی در این صنعت به شمار می رود.
با توجه به آنچه گفته شد؛ امید است با حمایت های دولت در راستای تقویت بخش های خصوصی و سرمایه گذاری در این بخش، صنعت نساجی کشور جایگاه از دست رفته خود را به دست آورد.