نیاز به وقوع تحول چهارم در صنعت سیمان
همچنان که میدانیم صنعت سیمان یکی از بزرگترین صنایع کشور است که با توان تولید ۹۰میلیون تن در سال به ارزش تقریبی ۵میلیارد دلار نقش مهمی در تولید ناخالص ملی و اشتغال کشور بازی میکند.

اولین تحول با آغاز دهه ۵۰ و افزایش قیمت نفت به وقوع پیوست. در واقع با رشد ساختوساز و نیاز شدید به سیمان، کورههای با ظرفیت تولید بیش از هزارتنسیمان در روز وارد و نصب شد و در نتیجه ظرفیت تولید با رشد قابلتوجهی به سهبرابر رسید. در این دوره ۲۲خط جدید با مجموع ظرفیت ۴۶هزار و ۳۰۰هزارتن در روز خریداری و نصب شد و به این ترتیب ظرفیت اسمی تولید سیمان به ۵۷هزار تندر روز یا ۱۰برابر رسید.
دومین تحول از اوایل دهه ۷۰ شروع شد. در این هنگام با توجه به اتمام جنگ و نیاز شدید کشور به سیمان که در مقاطعی نیز مجبور به واردات آن بودیم، اقدامات لازم برای اجرای ۲۲طرح سیمان به ظرفیت حدود ۱۵میلیون تن شروع شد. با راهاندازی این طرحها، تعداد کارخانهها به ۳۰ و ظرفیت تولید از ۲/ ۱۵میلیون تن به ۵/ ۲۹میلیون تن در روز در سال ۱۳۸۰ افزایش یافت و بازار سیمان بعد از مدتها و در اواخر دهه ۷۰، برای اولین بار از شروع بهکار این صنعت در کشور، به حالت اشباع رسید.
افزایش قیمت نفت در اوایل دهه ۸۰، تصمیم دولت مبنی بر تشکیل حساب ذخیره ارزی و تصویب اعطای تسهیلات ویژه در سال ۱۳۸۲ به صنعت سیمان را در پی داشت که پایهگذار سومین تحول بود. بهدنبال آن متقاضیان بسیاری برای احداث، بهینهسازی و توسعه واحدهای سیمان مراجعه کردند؛ چنانکه بیش از ۵۰طرح به اجرا درآمد. در نتیجه نهتنها ظرفیت تولید سیمان حدود سهبرابر شد، بلکه اغلب کارخانهها اقدام به اجرای طرح توسعه یا بهینهسازی خط تولید کردند که این امر باعث شد وضعیت کارخانههای موجود از لحاظ شاخصهایی همچون مصرف حاملهای انرژی، نیروی انسانی و سوددهی تا حدودی بهبود یابد.
در پاسخ به اینکه چرا چنین وضعیتی به وجود آمد، دلایل متعددی میتوان برشمرد. یکی از علل این وضعیت، اوضاع نامساعد مالی دولت است؛ چرا که دولت بهخاطر مشکلات مالی از طریق نمایندگانش در هیاتهای مدیره، ترجیح میدهد بالاترین درصد تقسیم سود انجام شود. در واقع شرکتهای سیمانی به محلی برای تامین کمبود بودجه دولت تبدیل شدهاند. بهویژه که بعد از چند سال همراه با سود اندک، اکنون ورق برگشته و شرکتهای سیمانی سودهای قابلتوجهی را گزارش میکنند. این همه در حالی است که اگر هر یک از این شرکتها بخواهند تغییراتی در خط بدهند، با مشکل مالی و تامین سرمایه مواجه هستند.
در حال حاضر تامین حاملهای انرژی در کشور با مشکلات بسیاری مواجه بوده و از طرفی دورنمای آینده چندان روشن نیست، با این حال سیمانیها اقدام قابل ذکری در زمینه کاهش انرژی مصرفی انجام ندادهاند. آن هم در شرایطی که کشور، هم بهخاطر تحریمها از یکسو و افزایش مصرف داخلی از سوی دیگر در شرایطی قرار گرفته که بهسختی میتواند انرژی موردنیاز این شرکتها را به صورت مداوم تامین کند. هم از اینروست که شاهد قطعشدن پیوسته گاز و برق سیمانیها در فصول گرم و سرد هستیم. از این رو با توجه به وضعیت مالی مناسب شرکتهای سیمانی پیشنهاد میشود اجرای طرحهایی را در اولویت قرار دهند. از جمله «جایگزینی بگهاوس با برجخنککن که باعث میشود مصرف آب به کمتر از نصف کاهش یابد»، «با استفاده از سیستم WHR علاوه بر صرفهجویی ۳۰درصدی در مصرف گاز، از تولید CO۲جلوگیری کنند»، «احداث واحدهای تولید انرژی خورشیدی در اولویت قرار گیرد»، « استفاده از پیریکراشر و مدارهای بسته در آسیابهای مواد و سیمان مدنظر قرار گیرد»، «جایگزینی ایرلیفت با الواتور در بخش خوراک کوره و سیلوهای مواد از دیگر راهکارهای کاهش مصرف انرژی است»، «استفاده از الک در سنگشکن»، «استفاده از تجهیزات زبالهسوز در بخش پخت و جایگزینی زباله با سوخت فسیلی» و «استفاده بیشتر از سربارهها».
اصغر علوی / کارشناس صنعت سیمان
منبع: دنیای اقتصاد