چراغ های روشن گیلان؛ «مهندس سید عباس موسوی رهپیما»؛ مردی که صنعت را ساخت و دانش را وقف کرد
هر سرزمین با مفاخر و نامآورانش شناخته میشود؛ کسانی که در عرصههای گوناگون علم، فرهنگ، هنر و اجتماع، چراغی افروختهاند و مسیر آینده را روشنتر کردهاند. گیلان نیز سرشار از چنین چهرههایی است؛ بزرگانی که ریشه در خاک این دیار دارند و نامشان در تاریخ ماندگار خواهد شد، اما بسیاری از آنان در میان مردم کمتر شناخته شدهاند.

در راستای پاسداشت هویت فرهنگی و علمی استان، بخش تازهای را با محوریت معرفی مفاخر کمتر شناختهشده گیلان که همچنان در عرصههای علمی، هنری و اجتماعی فعالاند، راهاندازی شده است. هدف این بخش، شناسایی و شناساندن چهرههایی است که با تلاشهای ارزشمند خود سهم بزرگی در اعتلای نام گیلان و ایران داشتهاند، اما در میان عموم مردم کمتر شناخته شدهاند. در این مسیر، تلاش خواهیم کرد با روایت زندگی، دستاوردها و نقشآفرینیهای این بزرگان، پلی میان مردم و مفاخر زنده دیارمان بسازیم.
«مهندس سید عباس موسوی رهپیما»؛ مردی که صنعت را ساخت و دانش را وقف کرد
سید عباس موسوی رهپیما، سال ۱۳۱۷ در فومن، در دل باران و سبزی گیلان چشم به جهان گشود. در کودکی، قصههای باران و کوه و شالیزار، روحش را پروراند و در خانوادهای ساده و سختکوش، نخستین درسهای زندگی را آموخت. از همان سالهای نوجوانی، شور دانستن در نگاهش برق میزد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش گذراند؛ اما روح جستوجوگرش او را به تهران کشاند؛ جایی که در دانشگاه تهران، مهندسی شیمی خواند و در سال ۱۳۴۱ فارغالتحصیل شد. مسیری که بعدها سرنوشت صنعت ایران را دگرگون ساخت.
پس از مدتی تدریس در دانشکده فنی، عطش او برای خلق و تولید بر شعلهی جانش فزود. نخستین تجربههایش در ساخت گریس و روغن موتور، در روزگاری که واردات دشوار بود، نشانهای شد از آیندهای روشن. دیری نپایید که با همت و اراده، شرکت «ایران گریس» را بنا نهاد؛ جرقهای که راه را برای بنای عظیمتری روشن کرد.
ثمره سالها تلاش، تولد گروه صنعتی فومن شیمی بود؛ شرکتی که نه تنها محصول، که اعتماد و کیفیت را روانهی خانههای ایرانی کرد. روغنها، ضدیخها، چسبها و صدها محصول دیگر، هر یک حکایتی از باور او هستند؛ باوری که میگوید صنعت ایرانی میتواند در کنار بهترینهای جهان بایستد. اما همهی اینها، تنها نیمی از قصهی زندگی اوست.
نیم دیگر، درخشانتر است: وقف دانش و آموزش
رهپیما باور داشت که صنعت بیدانش، روح ندارد. پس بخشی از ثمره سالها تلاش خود را وقف ساختن آینده کرد. زمینهایش را بخشید، سرمایهاش را گذاشت و آستین همت بالا زد تا در زادگاهش، فومن، دانشکدهای بنا شود؛ دانشکده فنی فومن، وابسته به دانشگاه تهران.
این دانشکده تنها یک ساختمان نیست؛ مدرسهای برای پرورش نسلهایی تازه از مهندسان است. در کنار کلاسها، او سالن ورزشی و مجموعههای فرهنگی برای دانشجویان ساخت تا آموزش در کنار اخلاق و زندگی جاری باشد. این کار، شاید بزرگترین میراث اوست: اینکه سرمایهاش نه در حسابهای بانکی، که در جان و اندیشهی جوانان وطنش جریان یافت.
موسوی تنها یک صنعتگر نیست؛ او معلمیست که در کارخانهاش، نسلها آموختند. برای او کارگر تنها بازوی تولید نیست؛ همسفر راهیست که از ریشههای خاک تا شاخههای آسمان امتداد دارد. نگاه انسانیاش، فومن شیمی را به مدرسهای از تجربه و اخلاق بدل ساخت.
سالها دستاورد صنعتی، عناوینی چون کارآفرین نمونه، صادرکننده برتر و بنیانگذار صنعتی موفق را به نام او ثبت کرد. اما آنچه نامش را ماندگار ساخت، نه تنها برندهای پرآوازهی فومن شیمی، که دانشگاهی بود که به نام فومن جان گرفت و به دست او بالید.
سید عباس موسوی رهپیما، سرمایهای است از جنس کار و ایمان؛ مردی که از کوچههای بارانی فومن برخاست و نامش را بر تارک صنعت ایران حک کرد. قصه او نشان میدهد که ریشههای کارآفرینی، اگر در خاکی حاصلخیز کاشته شوند و با باران اراده آبیاری شوند، میتوانند جنگلی از امید و اعتماد برای یک ملت بسازند.
منبع: گیل خبر