اگر ارز اختصاصی برای واردات چای، صرف به زارعی باغات چای شمال کشور می شد همسو با شعار سال بودیم
اگر ارز اختصاصی برای واردات چای، صرف به زارعی باغات چای شمال کشور می شد، هم کیفیت چای ایرانی ارتقا پیدا می کرد و هم میزان تولید داخلی افزایش پیدا میکرد و در یک دوره پنج تا ده ساله می توانستیم میزان 120 هزار تن مصرف چای داخلی را تامین کنیم.

سید رضا علوی زمیدانی- فعال صنعت چای
با توجه به نزدیک شدن فصل برداشت چین اول چای بررسی ها نشان می دهد تولید چای داخلی صرفا به اندازه یک پنجم مصرف داخلی است و مجبور هستیم 80 درصد چای مصرفی را خارج از کشور وارد کشور کنیم و این به معنی خروج ارز از کشور است و با وجود اینکه در دهه شصت و یا هفتاد روستاهای ما از امکانات زیرساختی و رفاهی کمتری برخوردار بود ولی میزان تولید چای بعضا 40 درصد مصرف داخلی را تامین می کرد.
توزیع منابع اعتباری از بانک مرکزی جهت خروج ارز از کشور برای واردات چای، تصمیمی غیرکارشناسی و انحصاری است و اگر وزارت جهاد کشاورزی، سازمان چای را متولی اینکار اعلام کرده است و منابع اعتباری تولید و یا توزیع چای خشک را از طریق وزارت اقتصاد و دارایی و بانک های عامل هماهنگ می کند، اما این تصمیم نه تنها میزان تولید را کاهش داده است بلکه به کیفیت چای داخلی فعلی نیز آسیب زده است و الزاما با به زراعی و به باغی باغات چای می بایستی به این روند نادرست پایان داد و می طلبد در دولت سیزدهم، انحصار واردات چای شکسته شود و با حمایت چایکار، مکانیزاسیون چایکاری به معنی واقعی انجام گیرد و این امر صرفا با حمایت مادی از چایکار انجام می شود.
متاسفانه بوته های چای ما بیش از نیم قرن قدمت دارند و توان تولید چای با کیفیت بالا را ندارند و بعضا از بیماری هایی همچون نماتد (مولد زخم ریشهی چای ) رنج می برند. لازم است در راستای تحقق شعار سال با حمایت مالی از چایکار، این امر محقق شود البته این طرح با آن طرحی که در دهه هشتاد با بی توجهی متولیان امر، ریشه را خشکاند فرق می کند. مثلا به ازای اجرای مکانیزاسیون در سال، یارانه تولید به چایکاران اختصاص یابد تا چایکار رغبت توسعه چایکاری را داشته باشد.
هم اکنون ناهمخوانی اعتبارات تخصیص داده شده به صنعت چای اعم از تولید، توزیع، واردات از طرف سازمان چای، پژوهشکده چای، بانک مرکزی، صندوق حمایت از چایکاران و بانک های عامل از عوامل اصلی مدیریت جزیره ای چای است و باید گفت وقتی سازمان چای متولی این محصول است لذا مدیریت تولید، توزیع و همچنین واردات چای می بایستی از یک مرکز مدیریت شود و اینطور نباشد واردات چای در خارج از چرخه تولیدی و مدیریتی چای تصمیم گیری شود و متولیان واردات دغدغه ای برای تولید بیشتر چای نداشته باشند.
همانطور که می دانیم تعهدات کارخانه داران چای در سال زراعی جدید برای خرید تضمینی برگ سبز چای 75 درصد و مابقی جزو تعهدات سازمان چای است وقتی به کارخانه دار چای تکلیف می کنیم که 75 درصد خرید تضمینی برگ سبز چای را باید به چایکار در موعد مقرر پرداخت کند ولی منابع اعتباری بانک ها را برای انجام این تعهد فراهم نمی کنیم، عملا چایکار را نسبت به تولید برگ سبز چای بی تفاوت می کنیم چرا که کارخانه دار چای می تواند مدعی باشد که در صورت داشتن نقدینگی کافی، قادر به پرداخت برگ سبز چای در موعد مقرر خواهد بود و در غیر اینصورت با فروش چای خشک، خواهد توانست مطالبات چایکار را پرداخت کند.
رونق هر بازاری از جمله بازار چای نتیجه عرضه و تقاضا است؛ بازار با دستور شفاهی و یا کتبی کم و زیاد نمی شود و این عرضه و تقاضا است که تعادل را در بازار فراهم می کند و صنعت چای نیز از این قاعده مستثنی نیست و الزاما در بازار چای باید به کیفیت اهمیت ویژه ای داد چرا که با افزایش قیمت چای با کیفیت می توان چایکار را برای اصلاح باغات چای فعلی و باغات چای مخروبه ترغیب کرد.
مادامی که چایکار جایگاه شغلی ندارد، در بانکها اعتبار ندارد، از آینده شغلی نامعلوم از جمله بیمه بازنشستگی رنج می برد، یارانه های به زراعی نمی گیرد و یا به میزان ناچیزی می گیرد، نمی توان انتظار داشت صنعت چای به تحرک درآید و شعار "تولید، دانش بنیان و اشتغال آفرین" در این حوزه مهم از تولید، اشتغال و اقتصاد تحقق پیدا کند.
فقط با مدیریت منابع تخصیصی موجود می توان این امور را برای چایکار و هر کشاورز دیگر فراهم کرد و فقط تدبیر و ریسک می خواهد و البته باید برای این امر مهم از حمایت دستگاه های نظارتی کمک گرفت.