دیپلماسی آب، راهکار پیچیدگیهای آب شرق کشور
بخش مهمی از فرآیند امنیتی شدن بحران آب شمال شرق کشور مربوط به مدیریت انسانی است که برای مدیریت آن راهکارهای حقوقی، اقتصادی و سیاسی بر اساس پتانسیلهای موجود، با نگاه واقعبینانه و در بستری از چالشها، ارائه میشود.

به گزارش "گسترش تولید و تجارت" نبود سیاستی منسجم، جامع و عملیاتی برای پیگیری منافع ملی در حوزه آب به عدم درک امنیتی بودن موضوع نزد دستگاه سیاسی و دیپلماسی کشور برمیگردد. در حال حاضر فقدان نظام بهرهبرداری منسجم و مشترک مهمترین عامل چالش آفرین تعیین حق آبه هریرود تلقی میشود و سد سلما، تنشی هیدروپلیتیک میان ایران و افغانستان ایجاد کرده است. ساخت سد دوستی میان ایران و ترکمنستان در شمال شرق خراسان رضوی برای تامین مورد نیاز ایران و ترکمنستان توجیه لازم را برای دولت افغانستان ایجاد کرد تا در بالادست این سد، سازه سلما را ایجاد کند و موجب تنش در روابط شود.
رویکرد حقوقی
از این منظر، عدم شفافیت در خصوص استفاده از آبهای فرامرزی باعث اختلاف بین کشورها شده است. فراگیرترین مقرراتی که تاکنون در مورد رودهای بینالمللی وجود داشته مقررات هلسینکی (۱۹۶۶) است که بسیار کلی و تفسیرپذیر است و بهموجب آن آبهای مشترک باید منصفانه و بر اساس جمعیت و امکانات کشاورزی میان کشورهای ذینفع تقسیم شوند. دراینبین قبل از هر نوع توافق مشترکی جهت بهرهبرداری باید نیازها و شرایط خاص هر کشور را در نظر گرفت تا این توافقات پایدارتر بمانند.
در این راستا، سیاست کلان ایران مبنی بر پذیرش اصل بهرهبرداری و منصفانه و معقول از رودخانههای مشترک است و بر همین مبنا با همسایگان خود رفتار کرده و توافقات زیادی با کشورهای همسایه امضا نموده است.
ایران و ترکمنستان به آب رودخانه هریرود نیاز جدی داشتند؛ بنابراین در پی دستیابی به توافقاتی برای بهرهبرداری از آب این رود بودند که منجر به احداث سد دوستی شد. در آن مقطع زمانی افغانستان رغبت چندانی برای حضور و پیگیری توافقات از خود نشان نداد؛ بنابراین ایران و ترکمنستان بر سر آبی که منبع آن در افغانستان بود به توافق رسیدند. در این بین افغانستان نیز پروژههای متعدد ملی در حوزه آب داشت که این طرحها نسبت به قرارداد با کشورهای همسایه در اولویت قرار داشت. هرچند باید به محق بودن افغانستان تا درجهای احترام و اعتبار داد اما این حق نباید به معنای خسارات جبرانناپذیر به سایر کشورهای مشترکالمنافع باشد.
درگذشته بین ایران و افغانستان توافقاتی در زمینه بهرهبرداری از رود هیرمند به امضا رسید اما افغانستان آن زمان که احساس کرد نفوذش بیشتر است خود را در قبال این توافقنامهها چندان ملزم ندانست و در عمل نوسانات زیادی پیرامون این قراردادها به وجود آمد. به عبارت دیگر افغانستان چندان تمایلی ندارد بر آبهایی که تحت مالکیت این کشور است محدودیتهایی اعمال کند.
رویکرد همکاری اقتصادی
به عقیده صاحبنظران، همکاری همسایگان درباره آب، یک گزینه و انتخاب نیست بلکه تنها راه موجود است. از منظر رویکرد اقتصادی؛ مسائل آب در قالب مشوقهای اقتصادی و سبب افزایش پیوندهای اقتصادی طرفین شده و همکاریهای آبی با توجه به توجیهات مناسب آن با رعایت حقوق ذینفعان راهحل پیشنهادی رویکرد اقتصادی است.
شرایط جنگی افغانستان سبب شده این کشور بسیاری از تاسیسات زیربنایی خود را از دست بدهد؛ ایران میتواند با حضور در این بازسازیها و همچنین صدور کالا و خدمات فنی و مهندسی، ضمن افزایش کارایی خود در زمینه فنی، مشارکت افغانستان را هم برانگیزد. البته همکاریهای اقتصادی بین دو کشور بدون سابقه هم نبوده و پروژههای متعددی در این زمینه وجود دارد که از آن جمله میتوان به پروژه راهآهن هرات-خواف اشاره کرد. همچنین ایران تاکنون همکاری فعالی در حوزه پروژههای مربوط به منابع آب و نیز تولید الکتریسیته با افغانستان داشته است.
اما باید توجه داشت که افغانستان آب را راهگشا و رافع بسیاری از ناکارآمدیهای اقتصادی خود میداند. در واقع این عدم وجود درک صحیح از لزوم به اشتراکگذاری منافع اقتصادی، یکی از دلایل عمده ایجاد تنشها در منطقه است. در حال حاضر هم همکاریها در زمینه آب محدود به امور فنی آب است و به مقدار اندکی میتوانند سبب ایجاد اطمینان و کاهش تنشها شود.
رویکرد سیاسی (دیپلماسی آب)
بهرهبرداری از آبهای مرزی مشترک در شرق ایران جنبه هیدروپلیتیک پیداکرده است. این موضوع عملاً به یک اهرم اقتصادی-سیاسی در دست دولت افغانستان تبدیلشده است تا از آن در روابط سیاسی و موازنه قدرت با ایران استفاده کند.
برخی تحلیلگران هم معتقدند که افغانستان در حوزه آب، ترکیه را الگوی خود قرار داده است و در سطحی بالاتر مشارکتهایی در زمینه آبی بین این دو کشور دیده میشود. ترکیه در سه دهه اخیر کمال سوءاستفاده آبی را از وضعیت بیثبات منطقه کرده است و سعی دارد در منطقه بهعنوان یک قدرت آبی باشد. موضوع قابل توجه که ترکیه را برای اثرگذاری در افغانستان ترغیب میکند، موضوع آبهای مشترک افغانستان با همسایگانش است.
در چنین شرایطی دیپلماسی آب میتواند در شکلدهی به منظومه معادلات منطقهای نقش داشته باشد. دیپلماسی آب به معنی توان بالقوه برخورد و خشونت یا تفاهم و مدیریت بر سر آبهای بینالمللی است و به توانایی کشورهای مشترکالمنافع مربوط میشود که مایل هستند آبهای مشترک خود را طوری مدیریت کنند که ازنظر سیاسی یک وضعیت پایدار به وجود آید؛ یعنی منابع مشترک آب بدون هرگونه تنش یا منازعههای طرفین یا طرفهای حق آبه بر، مورداستفاده قرار گیرد. از این منظر، ایران با استفاده مناسب از دیپلماسی آب میتواند ارتباط خود و همسایگانش را تقویت کرده و استحکام بخشد و از آسیبها و چالشهای آینده جلوگیری نماید. درمجموع آنچه این رویکرد پیگیری میکند؛ احقاق حقآبه هر یک از طرفین به دور از تنش در قالب دیپلماسی آب است که به نوعی بهرهگیری از همه ابزارهای موجود است.