۷ گام برای ایجاد فرهنگ سازمانی مناسب هوش مصنوعی
انسان، دنیا و سازمانها را میچرخاند و نمیتوان انکار کرد که برای بهکار گرفتن هوش مصنوعی نیز به وجود او نیاز است.

به گزارش "گسترش تولید و تجارت" جمله معروف پیتر دراکر، استاد مدیریت، که گفته بود «فرهنگ، استراتژی را به عنوان صبحانه میبلعد» - به این معنی که بدون یک فرهنگ سازمانی پاسخگو و آیندهنگر، حتی دقیقترین استراتژیهای برنامهریزیشده کسبوکار نیز با شکست روبهرو خواهند شد - در گذر زمان آزموده شده و برای سازمانهایی که با تمام قوا به سوی هوش مصنوعی در حرکتند نیز صدق میکند. فرهنگ، هرگونه استراتژی هوش مصنوعی را به جای صبحانه و شاید ناهار نیز خواهد بلعید.
سیستمهای انگیزشی پنهانی وجود دارند که ممکن است از انجام روشهای جدید کار و ارائه محصول ممانعت کنند. مشکلات شرکتها ناشی از مشکلات رهبری سازمانی و فرآیندهاست و ورود هوش مصنوعی به آنها، چنین مسائلی را به طور جادویی حل نمیکند.
ممکن است که کارکنان لزوما نگران شغل خود نباشند، اما در برابر هوش مصنوعی مقاومت میکنند زیرا هوش مصنوعی ممکن است زمان موردنیاز آنها برای انجام کارها را کاهش دهد و باعث شود که بیش از حد بیکار به نظر برسند. نگرانی درباره هوش مصنوعی صرفا ممکن است درباره نتایج آن باشد که کاملا موجه است.
برخورداری از چشماندازی قانعکننده از آنچه هوش مصنوعی دقیقا برای کسب و کار به ارمغان خواهد آورد، مهم است. یک فرهنگ عملیاتی مطلوب هوش مصنوعی، جریان طبیعی کار بین استعدادهای انسانی و سیستمهای هوش مصنوعی را فراهم میکند. هوش مصنوعی در برخی موارد خوب و کاربردی است، اما انسانها در مواردی دیگر مانند خلاقیت، قضاوت و همدلی خوب عمل میکنند. به گفته نویسندگان این دستورالعمل: «سازمانهایی که ابتدا موفقیت را مثلا به صورت مواردی چون خودکارسازی وظایف ساده و معمول، بهبود تجربیات مشتری یا بهبود تصمیمگیری تعریف میکنند، بازگشت سرمایه را حداکثر میکنند. بدون این هماهنگی، هوش مصنوعی به جای یک توانمندساز کسب و کار، به عنوان یک دارایی گرانقیمت و کمبهره باقی خواهد ماند.»
درخواست از کارکنان برای اعتماد کورکورانه به هوش مصنوعی بدون درک نقش آن، به شک و تردید و مقاومت میانجامد. در عوض، سازمانها باید هدف از هوش مصنوعی را شفاف کنند و تعیین کنند که به چه عنوانی مورد استفاده قرار میگیرد: یک مشاور، یک ابزار بهرهوری یا یک دستیار اتوماتیک؟ تعیین انتظارات واقعبینانه، نگاه به هوش مصنوعی را به عنوان یک توانمندساز و نه یک عامل مخرب تضمین میکند.
۳- درباره هوش مصنوعی، فرهنگ مشارکتی ایجاد کنید
برای شروع، هوش مصنوعی باید (به نوعی) برای همه قابل دسترس باشد. هوشمصنوعی یک پروژه فناوری اطلاعات یا مختص تحلیلگران داده نیست، بلکه موضوعی همگانی است. تیم شرکت مشاوره تاکید دارد که «فرهنگی را پرورش دهید که به همکاری فراتر از تفکر تخصصی بها دهد. کارکنان باید مطمئن شوند که میتوانند با استفاده از هوش مصنوعی سنجش نتایج را تجربه کنند. رهبران سازمان باید هدف هوش مصنوعی را در سازمان به روشنی تعریف کنند.»
نویسندگان توصیه میکنند که «یک چتبات سازمانی را به عنوان دستیاری دائمی برای هر یک از کارکنان در نظر بگیرید که حافظهای کامل دارد، به دانش گسترده دسترسی دارد و به طور مداوم در طول زمان بهبود مییابد. اگر این «دستیار» اجازه یابد که وظایف معمولی را انجام دهد، تیم فرصت مییابد که روی کارهایی ارزشمندتر که به مهارتهای منحصر به فرد انسانی نیاز دارند، تمرکز کند.»
۵- پرورش و آموزش دهید
سپس موارد بیشتری را آموزش و پرورش دهید. شرکت مشاوره تاکید میکند که «لازم نیست هر یک از کارکنان، متخصص هوش مصنوعی شود، اما یکایک آنان باید درک اولیه و روشنی از چگونگی تاثیر هوش مصنوعی بر نقش خود داشته باشند. به عنوان مثال، یک پرستار نیازی به مهندسی الگوریتمهای هوش مصنوعی برای درمان بیماران ندارد، بلکه باید در عین حال که قضاوت انسانی را به کار میگیرد، به ابزارهای تشخیصی مبتنی بر هوش مصنوعی اعتماد کند.»
۶- سنجش، سنجش و سنجش
به گفته نویسندگان دستورالعمل، «هوش مصنوعی فقط بر اتوماسیون تاثیر ندارد، بلکه مربوط به نتایج قابل اندازهگیری سازمان است.» معیارهای کلیدی سنجش پیشرفت هوش مصنوعی، مواردی چون افزایش بهرهوری، کاهش هزینهها، کیفیت تصمیمگیری، سرعت تطابق یافتن کارکنان، بهبود تجربه مشتری و بهبود عملکرد را در بر میگیرد.
۷- به مدیریت تغییر اولویت دهید
«پذیرش هوش مصنوعی اغلب نه به دلیل نقص در فناوری، بلکه به دلیل مبارزه سازمانها با تغییر، با مشکل مواجه میشود. بسیاری از شرکتها در محیطهایی مقاوم در برابر نوآوری فعالیت دارند. در چنین محیطهایی فرآیندهای تثبیتشده، ریسکگریزی و تفکر ایزوله، موانعی را ایجاد میکنند. شرکتها ابتدا باید آمادگی خود برای تغییر را ارزیابی کنند تا این چرخه را بشکنند.»
شرکتها باید به جای آنکه هوش مصنوعی را به عنوان پروژهای مستقل در نظر بگیرند، آن را در فرآیندهای موجود و DNA خود بگنجانند. مسیر موفقیت برای رسیدن به این هدف، مشارکت کامل کارکنان است.
منبع: Forbes